در پی گسترش شبکههای ارتباطی و انواع رسانههای گروهی و همچنين فناوریهای نوین، ورود واژگانی تازه و تغيير و تحول در زبان فارسی، چشمگير و رو به افزايش است. در اين ميان، آنچه موجب نگرانی دوستداران زبان فارسی میشود، آن است که با توجه به خاستگاه فناوریها و ارتباطات عصر حاضر، جريان ارتباط بين زبانها يکسويه باقیمانده است. واژگان دیگر زبانها با ورود فناوریها و مظاهر تمدنهای اروپایی و امریکایی به زبان فارسی وارد شده، جای خود را باز میکنند، واژگانی فارسی را پس میزنند و در اين جريان بسيار پرشتاب، مهمتر از همه اين که زايشِ زبان فارسی کند میشود و خلاصه آن که ورود واژگانی بيگانه، هويت و يکپارچگی زبان فارسی را تهديد میکند.
در برابر اين تهديد، متوليان رسمی و غيررسمی فرهنگ و زبان فارسی از خود واکنش نشان میدهند. در مقالات و کتابهای متعددی اين موضوع مورد بحث و بررسی قرار گرفته، نهادها و سازمانهايی تشکيل شده است که مهمترين آنها فرهنگستانها هستند. در اين نهادهای رسمی، استادان زبان فارسی و متخصصان رشتههای گوناگون از دل زبان فارسی برابر نهادههايی برای واژگان به اصطلاح غربی رایج در بين مردم را مییابند یا میسازند و معرفی میکنند. بحث درباره درستی واکنشهای نهادها در مقابل تهديد هويت زبان فارسی را به عهده متخصصین امر میگذاريم، اما به نظر میآيد که در اين ميان به نقش و اهميت توده مردم - آنها که واژگانی زبان فارسی را در زندگی روزمره خود به کار میبرند - کمتر توجه شده است.
در کنار تمامی نگرانیهای متخصصین، به اين واقعيت کمتر توجه شده است که برخورد توده مردم با جريان ورود واژگان بيگانه برخوردی کاملاً بیتفاوت نبوده است. مردم طی اين سالها آرام و بیهياهو در برخورد با ورود عناصر سایر تمدنها به کشور، هزاران واژه تازه را در بستر زبان میسازند و روزانه به کار میبرند.
از اوايل قرن حاضر که بحث آموزش پيشهها و فنون به صورت رسمی در کشور مطرح شد و از سوی ديگر انتشار کتابها در اين زمينه فزونی گرفت، منابع مکتوب درباره برخی پيشهها منتشر شد که نمونههايی از آنها در کتابخانه ملی ايران موجود است. در دهههای بعد تکنگاشتهایی در نشريات مختلف، از جمله «هنر و مردم» درباره برخی هنرهای دستی منتشر شد که عمدتا به چگونگی و توصیف پيشه میپرداخت و اشاراتی نیز به واژگان آن حوزه داشت. در ميان اين مقالات گاه حتی پيشه سپيدگری يا خنزر پنزری نيز موضوع نوشته بود. پس از آن کتاب کوچه از نخستين کتابهای مرجعی بود که بخشی از واژگان و اصطلاحات پيشهها را مرحوم شاملو گردآوری و در چندین جلد منتشر شد. در سالهای اخیر کتابهای مرجعی درباره پيشهها منتشر شده است اما در معدود مواردی رويکرد آنها گردآوری واژگان توده مردم و پيشهوران بوده است.
زبان میمیرد و زاده میشود، پس به نگهداری و مراقبت نیاز دارد (یوسفنژاد، ۱۳۸۸: ۵۶). به بیان دیگر زبان پدیدهای است زنده و جاندار که چون رودخانههای خروشان در بستر زمان جریان دارد، زبان زنده خاصیت جذب و دفع دارد، آنچه منظور نظر و مورد نیاز است جذب میکند و آنچه را که دیگر مورد نیاز نیست از خود میراند (محجوب، ۱۳۴۹: ۴۴).
در چنین شرایطی هر روز شاهد ظهور کلمات، اصطلاحات و واژگانی جدید هستیم، این واژگان بعضا وارداتی بوده و بعضا توسط توده، متداول و به کار برده شده است؛ در طرف مقابل بسیاری از واژگان، کلمات و اصطلاحات در معرض زوال و نابودی قرارگرفتهاند، از این دسته کلمات میتوان به کلمات تخصصی در حرف و پیشهها گوناگون اشاره کرده، که با تغییر روشها و ماشینی شدن پیشهها در بسیاری موارد کاربری خود را از دست میدهند و هر روز کمرنگتر میشوند.
بسیاری از پیشهها بودهاند که حتی نامشان به ما نرسیده است، با نام بعضی از این پیشهها در متون تاریخی آشنا شدهایم اما اطلاعی نداریم که استاد کار این پیشه چه کاری میکرده است. به عبارت دیگر تحول در وضع اجتماعی و اقتصادی، خطری است که گنجینهٔ سرشار لغات و اصطلاحات تخصصی حرف و پیشهها گوناگون را تهدید میکند، به عنوان مثال روزگاری گاری و درشکه در این کشور وسیله حمل و نقل و تنها نیروی محرک آن، نیروی حیوانی بود. در نتیجه بسیاری در گذشته به کار درشکه و گاریسازی و ساختن زین و یراق اسب و استر و نعلبندی و مهتری و بیطاری و دلالی و خرید و فروش اسب و یابو اشتغال داشتند. وقتی گاری و درشکه از جریان خارج شد و موتور جای اسب و استر را اشغال کرد، بدیهی است که آن پیشهها با تمام اصطلاحاتشان فراموش میشوند (محجوب، ۱۳۴۹: ۴۸).
از طرف دیگر بسیاری علوم و پیشهها وابسته به آن وارداتی بوده و بالطبع واژگان و اصطلاحات مربوطه نیز وارداتی خواهد بود، اما اگر علم و حرفهای در جامعهای فراگیر شد و گسترش یافت، ناخودآگاه واژگانی علاوه بر واژگان وام گرفته که به همراه خود وارد کرده و فراگیر شده است، تولید خواهد کرد. این واژگان عموما توسط متخصصان و استادکاران مشغول در آن حرفه یا تخصص تولید و رواج خواهد یافت.
صاحبان هر حرفه و فنی اصطلاحاتی خاص خود دارند. چنانچه حرفهای در ارتباط بیشتری با جامعه و مردم باشد برخی اصطلاحات آن در جامعه مرسوم و متداول میشود و توده مردم از آن استفاده میکنند. با این حال بسیاری از واژگان متداول برخی حرفهها جز بر اهل فن پوشیده است و به گوش سایر اهالی زبان نرسیده است. در میان این حرفهها برخی وسعت و دامنه بیشتری دارند و اهل آن با ادوات و ابزار متعددی کار میکنند و پیچیدهتر اما برخی سادهترند. گاهی در همان پیشهها و حرفههای بسیار ساده نیز آنقدر اصطلاح و ترکیب وجود دارد که خارج از تصور ماست که اهل این حرفه این همه واژه و اصطلاح خاص خود داشته باشند.
زبانشناسان معتقدند ورود واژگان سایر زبانها امری طبیعی است و این داد و ستد زبانی از گذشته بوده است و از این پس نیز خواهد بود، به بیان دیگر زبانشناسان زبان را پویا و تحت تاثیر عوامل متعددی میدانند؛ بنابراین، همه زبانها پیوسته در حال تغییر و سازگاری با نیازهای زمان خود هستند تا با وامگیری یا آفرینش واژهای نو و ترکیبهای بدیع بتوانند از عهده موقعیتهای جدید برآیند (یوسفنژاد، ۱۳۸۸: ۵۶). ادبیات و زبان مربوط به پیشهها و حرف نیز از این قاعده مسثتنی نبوده و نیست و تحت تاثیر عوامل متعدد بیرونی و درونی قرار میگیرد. لزوم ایجاد فرهنگ لغات و اصطلاحات فنی و البته مصطلح در بین توده در حرف و پیشهها گوناگون بدین جهت ضروری است تا حداقل اثر و نشانهای از این کلمات در حال نابودی برجای بماند و به حفظ گنجینه زبان فارسی و گسترش آن بینجامد.
«مشکل اساسی در کار تدوین چنین فرهنگی آن است که میدانیم فرهنگنویسان همواره از کار اسلاف خود سود میجویند، و لااقل در قرنهای اخیر – هیچ فرهنگی نیست که از روی فرهنگهای دیگر یا با استفاده از آنها نوشته نشده باشد. در این مورد استادی و توانایی فرهنگنویس در آن است که از غلط فرهنگهای قبلی بپرهیزد، یا معنیهای تازه را بر لغات بیفزاید، یا در طرز تنظیم آن تغییری دهد و مانند آن. لیکن کسانی که میخواهند فرهنگ پیشهها را بنویسند، هیچ منبع و مدرکی جز آنچه خود از زبان مردم میشنوند ندارند و میزان اطلاع و ارزشکار ایشان متناسب با وقتی است که صرف میکنند و دقتی که در آن به کار میبرند و روشی که برای گرفتن بهترین نتیجه مورد استفاده قرار میدهند. بنابراین برای نوشتن چنین فرهنگی تقریبا باید کار را از صفر شروع کرد و مراجعه به کتابها و فرهنگها را نادیده انگاشت.» (محجوب، ۱۳۴۹: ۴۹).
برای فرهنگنویس نه تنها هیچ لفظی بلکه هیچ معنایی نیز نباید بدیهی انگاشته شود، و چشم بسته از آنها گذشت و آنها را دانسته انگاشت (نجفی، ۱۳۸۴: ۲۵).
ارزش و اهمیت واژگان و ترکیباتی که در بین استادکاران و فعالان صنوف مختلف متداول شده از این روی است که هیچ یک از آنها به وسیله زبانشناسان و متخصصین زبان وضع نشده است و تنها عامل رواج و مقبولیت این گونه لغات انطباق کامل این گونه اصطلاحات با روح زبان است و بس؛ و گاهی چنان دقت و صراحت و وضوحی در آن دیده میشود که غیر قابل تصور است (محجوب، ۱۳۴۹: ۴۶).
گردآوری فرهنگ واژگانی تحت عنوان فرهنگ پیشهها، موجب میشود، که حداقل عناوین حرف و پیشههای گوناگون و افعالی که صاحبان این پیشهها انجام میدادند حفظ و در کنار آن بسیاری از ابزار و لوازم مورد استفاده و خاصیت مواد و نوع بهرهگیری از آنها نیز ضبط و نگهداری شود.
بقراط بر این باور بوده که پهنه دانش بشری چنان گسترده است که عمر انسان برای بهرهگیری از آن بسنده نیست و ناگزیر در هر رشته و فنی باید دانشنامهای مشتمل بر مسایل مهم آن نوشته شود تا جویندگان را مفید افتد (صبور، ۱۳۸۶: ۱۵۴).
بررسی در زمینه فرهنگنویسی نشان میدهد که از قرون نخستین اسلامی به بعد نگارش کتابهایی که کاربرد فرهنگ به مفهوم امروزی را داشته است آغاز شده بیآنکه نام فرهنگ یا دایرهالمعارف و دانشنامه به آنها داده شده باشد. از این جمله میتوان به دینکرت، عیون الاخبار، احصاء العلوم، رسالههای اخوان الصفا، کامل الصناعه الطیبه، الفهرست (ابن ندیم و شیخ طوسی)، مفاتیح العلوم، دانشنامه و نزهتنامه علائی، ذخیره خوارزمشاهی و … اشاره کرد (صبور، ۱۳۸۶: ۱۵۵).
در همین راستا تهیه و تدوین مجموعه فرهنگ پیشهها کاری است کارستان که قطعا بینقص نخواهد بود و گرچه از اولین خشتها خواهد بود (پیش از این تلاشهایی در این زمینه شده است) اما فرصت بازنگری، اصلاح و تکمیل آن با وجود سامانه برخط همواره وجود خواهد داشت. در مرحله اول تدوین چنین واژهنامههایی برخی حرف و پیشههای مادر در دستورکار و حوزهٔ جغرافیایی آن محدوده استان تهران پايتخت حاضر و زبان فارسی معیار قرارگرفته است که در آینده اما میتوان علاوه بر گسترش و توسعه زیر شاخههای هر پیشه حوزه جغرافیایی آن را نیز وسعت بخشید.
ثبت واژگان نمايانگر اهميت و ضرورت شناخت مجموعه ادبيات توده درباره يک پيشه در دنیای صنعتی امروز کشور است و از سوی ديگر نشان پيدايش، شکلگيری، اشتقاق و ترکيبسازی زبان پيشهوران ايران است. تدوين و ارائه اين نوع فرهنگها گستره و توان زبان توده در ساخت واژگان را از يک سو و اهميت و ضرورت شناخت وضع موجود این واژگان را نشان میدهد.
توده مردم در ساختن واژگان از کمک متخصصان زبان فارسی برخوردار نبودهاند. از سوی ديگر در بسياری از موارد تا سالها پس از شکلگيری واژگان، رسانهها از به کار بردن آن خودداری میکردند، همچنين اين گروه از سازندگان برخلاف فرهنگستان زبان فارسی مصوبات خود را با هيچ بخشنامه رسمی به سازمانها و نهادها منعکس نکردهاند. با اين وجود چرا واژگان نوساخته توده تا این حد فراگير بودهاند؟ چرا امروز در دورترين نقاط کشور پيشهوران و بسياری معنای اصطلاحاتی چون «آببندی» يا «کلاف» را میفهمند؟
نمونهها نشان میدهد که واژه در زبان مادر قابليت ترکيبسازی و فهم همگانی دارد. گردآوری واژگان و اصطلاحات پيشهها با اين باور صورت میگیرد که اگر متخصصان و متوليان رسمی واژهگزينی با سازوکار واژهسازی در ميان توده مردم آشنا باشند مطمئناً بهتر و مؤثرتر عمل خواهند کرد. برای آشنايی با اين سازوکار در درجه اول بايد مجموعهای از آن واژگان فراهم شود.
ورود